خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱) خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مِثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱) خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
جایی که در آن جامه های دوخته و نادوخته را نگه داری می کردند، رخت خانه، انبار البسه، برای مثال پشمینه پوش خرقۀ سالوس تا نسوخت / از جامه خانۀ کرمت خلعتی نیافت (کمال خجندی - لغتنامه - جامه خانه)
جایی که در آن جامه های دوخته و نادوخته را نگه داری می کردند، رخت خانه، انبار البسه، برای مِثال پشمینه پوش خرقۀ سالوس تا نسوخت / از جامه خانۀ کرمت خلعتی نیافت (کمال خجندی - لغتنامه - جامه خانه)
جهان نیستی. عالم قبل از وجود، عالم بعد از وجود: خلوت خود ساز عدم خانه را بازگذار این ده ویرانه را. نظامی. هستی او تا به عدم خانه بود نقش وجود از همه بیگانه بود. امیرخسرو (از آنندراج)
جهان نیستی. عالم قبل از وجود، عالم بعد از وجود: خلوت خود ساز عدم خانه را بازگذار این ده ویرانه را. نظامی. هستی او تا به عدم خانه بود نقش وجود از همه بیگانه بود. امیرخسرو (از آنندراج)
کتخدا. خداوند خانه. (آنندراج) : چو از دل رفت شیرین جان چه باشد چو خصم خانه شدمهمان چه باشد. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده بفروش خانه من با خانه خصم خانه. امیرخسرودهلوی (از آنندراج). چند گوئی ز خانه کعبه کار با خصم خانه افتاده ست. میر حسن دهلوی (از آنندراج)
کتخدا. خداوند خانه. (آنندراج) : چو از دل رفت شیرین جان چه باشد چو خصم خانه شدمهمان چه باشد. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). چون توبه ام شکستی گر نیست وجه باده بفروش خانه من با خانه خصم خانه. امیرخسرودهلوی (از آنندراج). چند گوئی ز خانه کعبه کار با خصم خانه افتاده ست. میر حسن دهلوی (از آنندراج)
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت در ایام سرما سازند، محلی که برای پرورش انواع گل و گیاه در آفتاب رو سازند و دیوار ها و سقف آنرا از شیشه کنند گلخانه، جایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش افروزند، حجره ای که دارو سازان دارو ها را در آن خشکانند
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت در ایام سرما سازند، محلی که برای پرورش انواع گل و گیاه در آفتاب رو سازند و دیوار ها و سقف آنرا از شیشه کنند گلخانه، جایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش افروزند، حجره ای که دارو سازان دارو ها را در آن خشکانند